"پاشو نمازتو بخون"
صدای مادر بود که برای نماز صبح بیدارم می کرد
ناگهان کلامش در گوشم پیچید
نمازت
"ء ت"
کلاممان هم جاری به ذات نماز است
نماز "تو"
برای خود"ء ت" است
خدایا ! مددم کن به نماز"ء م" برسم.....
مدد کن نماز را به "روزمرگی ها" بیاورم
و نه روزمرگی ها را در نماز!!!!
روزمرگی های من، ازمن، "به وقت بودن ها" رامی خواهند
و تو مرا گفته ای" نماز در اول وقت"
روزمرگی های من، ازمن، "ادب و احترام" می خواهند
و نماز چشمه جوشان "آداب" است
آرام، بی آلایش، پاک، مودب، ساده...............
کلاس درسی بسی ژرف تر از فهم کوته من.
خدایا! مدد کن نمازم را " بخوانم" و نه اینکه "روخوانی" کنم!!!!!!!
خدایا! مدد کن نمازم را بنوشم....
کسی را نمی شناسم که در تشنگی اش با تو معامله کند
تشنگی نیازاست و آب، سیرابی است
مگر میشود آب را بنوشیم و بگوییم فایده ای نداشت!!!!!!!!!
تو ما را به ضعفمان ببخش که نماز را "نیاز" درک نمی کنیم
مینوشیم و میگوییم فایده ای نداشت
آری از آب سیراب شدن نمی خواهیم
بگذار به حساب اینکه به سیه روییمان درکمان از تشنگیمان کم شده
نماز را معامله می کنیم
اگر وفق مراد ندهی پس ما هم نماز نمی خوانیم
فایده ای ندارد!!!!
خدایا!
میدانم که مرا تشنه ی نماز آفریده ای
به سان تشنگی جسم
جانم را به نیازم به "نمازم" تشنه کن
مگذار جاهل بمانم
تشنه ام کن
تا آنجا که جانم بداند این تشنگی سیرابی ندارد
آری سیرابی بر تشنگی نماز "تعریف نشده" است............
موضوع مطلب :